نگاشته شده توسط: پیام نیکبخت | 14/10/2009

تقلید یا تحقیق؟ + مراحل تحقیق!

تعطیل نمودن عقل + اطاعت از آخوند + داشتن تعصب + گوش ندادن به حرف حق + کمی هم حماقت = آتش جهنم


{كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ} (بقره: 151)

«همان طور كه در ميان شما فرستاده‏اى از خودتان روانه كرديم [كه] آيات ما را بر شما مى‏خواند و شما را پاك مى‏گرداند و به شما كتاب و حكمت مى‏آموزد، و آنچه را نمى‏دانستيد به شما ياد مى‏دهد».

طلب علم در اسلام واجب است، و هر مسلمان می بایست به اصول و فروع دینش آگاه باشد و تقلید کردن از دیگران (در اصول دين)، حرام و مخالف با آیات الهی است، و پیامبر نیز برای تعلیم مردم آمده است.

آخوندها می گویند: تقلید ما تنها در فروع دین است، ولی معتقدیم که اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی.

از این بگذریم که تقلید در فروع هم مردود است، ولی این ادعای آخوندها نیز بی معنا و دروغ است، چونکه همان اصول دین و مذهب ایشان نیز تقلیدی بوده نه تحقیقی، و مردم هیچ تحقیقی در اصول دین خود ندارند و اگر هم کسی به سرش زد و خواست تحقیق کند حتماً نتیجه تحقیق او باید همانی بشود که آخوندها با تقلید به آن رسیده اند!!!!

مثلاً امامت را از اصول مهم مذهب خود می دانند ولی هیچگونه تحقیقی در مورد آن ندارند و فقط چون آخوند محله گفته که خلافت الهی علی غصب شده است! پس باید اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وسلم) را لعنت کرد! و می بینیم که همه مردم به این امر عقیده دارند و کینة عمر و ابوبکر را به دل گرفته اند.

در عقاید دیگرشان نیز وضع خوبی ندارند، مثلاً در مورد اصل توحید که مهمترین اصل است، می بینیم که دچار شرک هستند و از یکتاپرستی فاصله گرفته اند و از روی تقلید از روحانیون، معتقد به واسطه و شفیع شده اند و در دعاهای خود، امامان را صدا می زنند.

پس در اصول دین تحقیقی ندارند و تنها تقلید می کنند.

وضعیت تقلید در میان ایرانیان شیعه و متعصبین مذهبی بسیار شدید است، و هر سخن مرجع تقلید خود را همچون وحی الهی می پندارند.

{وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا} (احزاب: 67)

«و گويند: ای پروردگار ما، اطاعت امر بزرگان و پيشوايان خود را كرديم كه ما را به راه ضلالت كشيدند».

وقتی که خورشید در زمان فوت ابراهیم فرزند پیامبر (ص) می گیرد، مردم فکر می کنند که به خاطر مرگ پسر پیامبر این اتفاق افتاده است که در این زمان پیامبر (ص) فوری و بدون درنگ بالای منبر می رود و خطاب به مردم می گوید: خورشید و ماه برای مرگ کسی نمی گیرند.

ولی در بین شیعیان اتفاقاتی که اصلاً نیفتاده را به هم می بافند و می گویند: به خاطر فلان عالم یا فلان مرجع تقلید یا فلان امامزاده بوده است، حالا اگر اتفاقی هم بیفتد که دیگر بیا و ببین.

اینکه شیعیان می گویند: ما در اصول دین تقلید نمی کنیم دروغ است، آنها هم در اصول تقلید می کنند و هم در فروع، و هم در فروع فروع، و هم در راه رفتن و آب خوردن، چطور در اصول تقلید نمی کنند؟ تمامی شیعیان امامت را از اصول دین می دانند، و از روی گفته‌های آخوندها و نشستن پای منبرهای ایشان معتقد به امام زمان شده اند نه اینکه خود تحقیق کرده باشند و یا او را دیده باشند، و همینطور از روی تقلید حضرت علی (ع) را جانشین بلافصل پیامبر (ص) می دانند و در توحید نیز همینطور هستند و از روی تقلید از غالیان به هنگام دعا کردن خداوند که دعا هم عبادت خداست معتقد به واسطه و خواندن غیرخدا می باشند، و در معاد نیز به شفاعتهای بی مورد معتقدند، و در نبوت پیامبر (ص) نیز معتقد به قطع وحی نیستند و می گویند: پس از پیامبر به فاطمه و امامان نیز وحی می شده است، و در مورد زندگی خود رسول خدا ص نیز معتقدند کار پیامبر از صبح تا شام از یک طرف فقط بالا بردن علی و از یک طرف هم کوبیدن و پائین آوردن ابوبکر و عمر بوده است (پس چقدر ابوبکر و عمر خوب بوده اند که با این همه توهین به سمت ابوجهل و ابولهب نمی رفته اند، و البته توهینی نبوده و پیامبر (ص) نیز همیشه آنها را ستوده، و اینها بافتة ذهن بیمار روافض است). و در کتاب کافی نیز حدیث است که امام محمد باقر (ع) فرموده: هرگاه برایتان سخنی(در امور دین) گفتم از من بپرسید: کجای قرآن است؟ ولی شیعیان از روحانیون خود چنین سوالاتی نمی کنند و فقط از آنها اطاعت می کنند.


پیروی از آباء و اجداد + همرنگ جماعت شدن + تقلید كوركورانه + برداشت غلط از افسانه های تاریخی + عمل به نتایج حاصله = آتش دوزخ


امیدواریم در مورد مذهب خودتان کمی تحقیق به خرج دهید و کورکورانه هر چه گفتند قبول نکنید، مذهب وراثتی و تقلیدی قابل اطمینان نیست، مسیحیان و یهودیان و کمونیستها هم از والدین و مراجع خودشان تقلید کرده اند، در روز جزا مداح و آخوند محله به فریادتان نمی رسد بلکه اینها خودشان از همه گرفتارتر هستند. فراموش نکنید طلب علم در اسلام واجب است، و نمی توان در مورد مذهب خود ساده برخورد کرد و هر مذهبی که پدر و مادرمان داشتند ما نیز همان را پیروی کنیم، برای تحقیق نیز باید مراحل زیر را مد نظر داشته باشید:

۱– در ابتدا به راه و روش و مذهب خود شک کنید، کسی که ذره ای شک به راهی که می رود ندارد و تنها مذهب خود را بر حق می داند و حاضر به پذیرفتن هیچ ساز مخالفی نیست، پس برای چنین شخصی امید نجات نیست.

۲– مغز و روح خود را از هرگونه تعصب خالی کنید و همچون شخصی بی طرف که تنها و فقط دنبال حقیقت اسلام است عمل کنید، آن عینک مذهبی و تعصب قبلی را به دور افکنید. بسیاری از محققین با همان طرز فکر قبلی خود به سمت تحقیق می روند و در نتیجه همان افکار قبلی را در تحقیق خود دخیل می کنند و بنابراین به جایی نمی رسند، شما فکر می کنید روشنفکر و محقق گمراه در میان شیعیان وجود ندارد؟ چند تا را می خواهید تا نام ببرم؟

۳– پس از گذشت از این دو مرحله تحقیق خود را شروع کنید و ابتدا از قرآن که مهمترین مرجع است شروع کنید. فراموش نکنید آیات قرآن را با تعقل و تدبر بخوانید نه با همان عینک مذهبی یا بدون تعقل، معنای آیات و خود آیات را با هم بررسی کنید چون گاهی ترجمه‌ها صحیح نیستند، و هر جا آیه ای را خواندید با خود بیندیشید که آیا تا کنون طبق همین آیه عمل کرده اید یا خیر؟ مثلاً وقتی در آیات بسیاری می خوانید که از صدا کردن و خواندن غیرخدا اجتناب کنید، خوب آیا شما همینگونه بوده اید یا دائم علی و حسین و ابوالفضل را صدا زده اید؟ و چنانچه موردی از قرآن برایتان ثابت شد دیگر به سخن احدی گوش ندهید، نه به صحبت آخوند نه مداح و نه احادیث جعلی که با قرآن در تضاد هستند.

۴– در مرحله بعدی به خواندن و مطالعه کتب حدیث بروید و فراموش نکنید تنها کتب حدیث مذهب خود را خواندن روش تحقیق نیست بلکه می بایست کتب مذاهب اسلامی دیگر و کتب اهل سنت را نیز بخوانید، و در بررسی احادیث دقت عمل به خرج دهید. مهمترین مصداق برای صحیح بودن یک حدیث موافق بودن متن آن حدیث با قرآن است، چنانچه متن حدیثی با قرآن موافق بود آنرا بپذیرید و چنانچه سند آن مخدوش بود باز هم شما متن آنرا که موافق با تعالیم اسلام است بپذیرید ولی چونکه سند صحیحی نداشته نمی توانید آن حدیث را به گوینده آن که پیامبرص یا امام بوده نسبت دهید. در بررسی احادیث نباید در مورد نام کتب و نویسنده آنها تعصب به خرج دهید چون به هر حال نویسندگان این کتب معصوم نبوده اند و احادیث خرافی را در کتب خود آورده اند که نمی توان آنها را قبول کرد. پس از گذشت از صدر اسلام مذاهب مختلفی ایجاد شدند که هر کدام کتب حدیث مخصوص خودشان را دارند و هر فرقه تنها به کتب خودش آگاهی دارد و تنها آنها را قبول دارد، پس کسی که می خواهد رودخانه زلال اسلام را از میان این رودها و شعبات فرعی بشناسد باید همه این رودها را بچشد تا به واقعیت امر پی ببرد و برای اینکار باید محکی داشته باشد و آن چیزی نیست جز قرآن و عقل و سنت پیامبر (صلی الله علیه وسلم).

پس احادیث فرقه های مختلف را با عقل خود نیز تطبیق دهید و چنانچه خرافی بودند نپذیرید، همینطور با تاریخ و قرینه‌های دیگر . البته برای تشخیص احادیث صحیح مراحل مختلفی وجود دارد که در این مختصر جای آن نیست.

۵– مطالعه کتب تاریخی نیز بسیار مفید است، البته این مطالعه را با تحقیق و هوشیاری انجام دهید، چون در تاریخ نیز روایات و داستانهای دروغین وجود دارد و هرچه تاریخ نوشته صحیح نیست. از کتب تاریخ قدیمی شروع کنید همچون سیره ابن هشام و کتب تاریخی دیگری چون تاریخ طبری و …

۶– بررسی نظرات و کتابهای مخالفین نیز بسیار حائز اهمیت است، مثلاً در رابطه با غدیرخم یا مسئله امامت یا عصمت و …، می بایست نظرات اهل سنت را نیز مطالعه کنید نه فقط کتب شیعه را بخوانید.

اسلام در ابتدای ظهور خود همچون رودخانه ای زلال و پاک بوده که از دل کوه بیرون آمده، ولی با گذشت زمانهای طولانی در هر قرن یک رود کوچک و انشعابی از این رودخانه اصلی جدا شده و راهی دیگر را پیش گرفته که به لجنزار و باتلاق ختم شده، ولی چنانچه با رودخانه اصلی به پیش می رفت به دریا می رسید. پس بین خودتان و رودخانه اصلی هیچ فاصله ای نیندازید، حتی یک وجب.

داشتن نامهای مختلف به خاطر مذهبی که داریم باعث همین جدایی ها و تفرقه ها می شود، دین نزد خدا اسلام است، پس شما می بایست فقط و فقط اسلام داشته باشید و چنانچه کسی به شما گفت: دارای چه مذهبی هستید؟ بگویید من از مذهب بیزارم و فقط دین دارم آن هم دین اسلام و در واقع من مومن و مسلم هستم.

توجه داشته باشید گمراه بودن مردم امری عادی و ممکن است، و چنین تصوری نداشته باشید که ممکن نیست ما گمراه باشیم و با خود بگویید: ما در کشتی نجات اهل بیت هستیم، این عقاید و خرافات شیعه ربطی به اهل بیت ندارد. شما ببینید جمعیت کثیری از جهان امروز را مسیحیان تشکیل می دهند و به دین خود و شفاعت گناهانشان توسط عیسی مسیح بسیار خوش بین هستند و یا معتقدند او پسر خداست و یا او را به صلیب کشیده اند؛ و عقاید دیگری که ما مسلمین قبول نداریم. حتی ادیان بسیاری دیگر نیز هستند چون یهودیت و بودایی و یا کمونیستها که برخی اصلاً جزء ادیان نیستند. پس می بینید که عده زیادی از مردم جهان دارای عقاید اشتباه و حتی شرک آمیز و کفرآمیز هستند و گمراه بودن یا گمراه شدن مردم امری غیر عادی نیست، و این خطری است که هرکس را تهدید می کند و شما تافته جدا بافته نیستید.


بیان دیدگاه

دسته‌بندی